سفرنامه کرمان، شهر معادن
سه شنبه 30 خرداد 1402
بازدید: 1091
کرمان، شهری که از بچگی اسمش در خانه ما بواسطه کار پدرم و سفرهایی که به این شهر داشت، زیاد شنیده می شد.
خودم اما اولین باری بود که می رفتم. دروغ چرا! دیدگاه خوبی نسبت به این شهر نداشتم. زمانی هم که در آژانس فعالیت داشتم، کرمان در لیست برنامه سفر توریست هایمان نبود یا اگر هم بود به ندرت.
کرمان شهری با جاذبه های تاریخی بسیار زیبا و ارزشمند، شهری با مردمان متمول، شهری که دولتمردانش سعی در پنهان کردن طلای درونش می کنند. شاید هم نمی خواهند مس درون این شهر تبدیل به طلا بشود!
کرمان شهری با لهجه زیبای مردمانش که دست ما شیرازی ها را از پشت بستند و با اضافه کردن "و" به آخر پاره ای از اسامی: دختو، سوزنو، ماشینو و در برخی موارد واژه، دگرگونی عمده پیدا می کند. مثلاً به چروک، «کرچو» می گویند یا تخفیف نام های اشخاص مثلا محمد را مملو صدا می کنند یا غلامحسین را غلو.
کرمان شهری که ترانه های محلی زیبایی دارد: از کجا میایی، از بندرو، چی بار داره چغندرو
الو شد، بی بی سوار گو شد، لنگ کفشش پرتو شد.
شهر کرمان و به طور کلی استان کرمان دارای جاذبه های گردشگری فراوانی است. از جاذبه های تاریخی و طبیعی این منطقه گرفته تا فرهنگ مردمانش، همه چیز بهانه ای است تا این استان به نگین فلات کویری ایران تبدیل بشود.
کرمان یکی از قدیمی ترین شهرهای فلات ایران محسوب می شود. به گفته برخی از مورخان و محققین، سابقه سکونت و انسان در آن به 4000 سال قبل از میلاد می رسد.
کرمان شهری است با باغ های بزرگ و بسیار زیبایی مثل فتح آباد که گویی وارد شهر قصه ها شده بودم. باغی که یادگاری است از دوران قاجار با نورپردازی های باشکوه.
در این شهر می توان به سادگی با معماری دوره های مختلف ایران از ساسانی گرفته تا قاجار آشنا شد.
جاذبه های کرمان آنقدر زیاد هستند که بی شک با یک سفر کوتاه نمی شود همه را بازدید کرد. این بازدیدها هم به لطف زوجی خوش ذوق انجام شد وگرنه اگر به من بود فقط به بازدید از چند مجموعه اقامتی می پرداختم.
و از آنجایی که روزها هوا بسیار گرم بود، شب ها را برای کرمان گردی انتخاب می کردیم.
این زوج جوان باعث شدند نگاه من نسبت به کرمان عوض بشود و آنقدر قشنگ شهرشان را معرفی کردند که جای بسی تقدیر دارد.
چه کنیم که دولتمردان و روسا اجازه پیشرفت و رشد به این شهر نمی دهند و خدا داند در پس ماجرا چه چیزهایی نهفته شده!
چرا شهری مثل کرمان با وجود پتانسیل های فراوانش رشد و پیشرفت را ازش دریغ کردند؟
از مظلومیت مردمانش چرا سوءاستفاده می کنند؟ و مردمانش چرا در خواب بسر می برند؟
حیف این همه زیبایی و تاریخ و هویت و اصالت نیست که نزد جهانیان درست و اصولی معرفی نشود؟
کرمان شهری باستانی است که مرا به یاد دوران قدیم انداخت. شهری که به بهشت معادن معروف است. اینجا در کرمان، اهالی با لبخندی صبورانه و چهره ای درخشان با مشکلات کویری مبارزه می کنند.
هر بنای تاریخی در کرمان بیانگر ابعادی تاریخی از زندگی مردم است. این امر کرمان را به موزه ای ماندگار از دوره های مختلف تاریخ ایران تبدیل می کند. از تپهها و دشتهای این سرزمین، آثار سنگی و سفالی متعددی که مربوط به هزاره پنجم قبل از میلاد است گرفته، تا باغ های وسیعی که نشان از قدمت تمدن آن دارد.
و اما خانه های سنتی
خانه های سنتی کرمان آنچنان که شایسته شناخته شدن و کشف شدن هستند، کشف نشده اند. پای صحبت بزرگان این عرصه که می نشینی، سخن های دلنشین بسیار دارند. باید سراپا گوش شد و از جان دل گوش سپرد.
از تغییراتی که در هتل ها بوجود آمده، از نوع پوشش افراد در این صنعت، رفتار شایسته با میهمان و حتی ورود تکنولوژی به این عرصه می گویند. در این میان، آن زمان که به خانه های قدیمی و تاریخی می رسند، نگاهشان به نقطه ای خیره می شود، آهی از ته دل برمی آورند، سخنانشان بوی صفا و صمیمیت خاصی به خود می گیرد و حرف هایشان از دل برمی آید که لاجرم بر دل می نشیند. این عبارت از سوی افراد سالخورده که خاطرات تلخ و شیرینی را از همین روزگار به یادگار دارند شنیده می شود: " انگار همین دیروز بود..." و باز خاطره ای دیگر. باور خاطرات تلخ و شیرین قدیم، حس نوستالژیک به آن ها دست می دهد و شنونده را که از آن دوران خاطره ای در ذهن ندارد، با خود همدل و همراه می سازند.
سؤال اینجاست که این خانه های تاریخی چه هستند که اینگونه در تاروپود این قشر نفوذ کردند و هر زمان که آن را بخاطر می آورند، با حسرت از دوران سپری شده گفتگو می کنند. ترکیبی از حسرت، صمیمیت و مهربانی به خود گرفته که انگیزه خارج شدن را از شنونده می گیرد. همین ویژگی منحصربفرد آنان است که به خانه هویت می بخشد و آنها را از سایر هتل ها متمایز می کند.
شما بگویید تابحال به کرمان سفر کرده اید؟